بازیگر سلطان صحنه است. گروه اجرایی همه توان کار خود را به کار میبندد تا همه کوششهایش در قالب بازی بازیگر دیده شود اما پرویز پرستویی و گروه اجرایی موسیقی نمایش «علمدار» دل در گرو کسانی دارند که دیده نمیشوند؛ کسانی که حتی شناسنامه و هویتی ندارند.
پرویز پرستویی این شبها به عنوان راوی در موسیقی نمایش «علمدار» در تالار وحدت روی صحنه رفت. اثری که قرار است همه عواید فروش آن به هموطنان نیازمندمان در منطقه سیستان و بلوچستان تعلق بگیرد.
پرستویی همزمان با اجرای این اثر در گپ و گفتی نه چندان بلند با ایسنا از دغدغههایش برای کمک به مناطق محروم کشورمان میگوید، از مردمانی که حتی شناسنامه ندارند و متاسف است که دادخواهیها برای حل مشکل این مردمان هنوز به گوش مسئولان نرسیده است.
این هنرمند هرچند مانند بسیاری از همکیشان تئاتری خود مدتی از صحنه دور بوده اما دلش با تئاتر بوده است و در پاسخ به اولین پرسش ما که چرا در این سالها از صحنه دور بوده، میگوید: «دور نیستم، تئاتر خانه اول و آخر من است و هر کاری هم که بکنم، آخرین کارم تئاتر خواهد بود. این هنر برایم قداست خاصی دارد اما در این سالها فرصتی پیش نیامده که بخواهم کار کنم. بیشتر درگیر کار تصویر بودهام ولی این به معنی آن نیست که دیگر تئاتر کار نکنم بلکه قطعا در فرصت مناسب باز به خانه خودم باز خواهم گشت.»
حدود چهار سال و نیم پیش پرستویی با موسسه فرهنگی، هنری خادمین حضرت علی ابن ابیطالب آشنا شد؛ موسسهای که رسول خادم، قهرمان جهانی کشتی کشورمان راهاندازی کرده است.
این آشنایی و اتفاقاتی که در دل آن رخ داد، آنچنان بود که پرستویی را پاگیر کرد و در کنار چهرههای ورزشی حاضر در این موسسه، به پای ثابت آن بدل شد.
روایت این آشنایی و همکاری را از زبان او میخوانیم: «آقای خادم مدیر مسئول این موسسه است و بیش از ۲۰ سال از ثبت آن میگذرد. حدود ۴ سال و نیم است که من نیز به این جمع پیوستهام. دیگر حامیان این موسسه هم بچههای ورزشکار هستند که در کنار آقای خادم که پهلوانی به معنای واقعی کلمه است، مشغول فعالیت هستند. این موسسه امروزه تمام هم و غم خود را گذاشته تا به مناطق محروم و نیازمندان کمک کند. در این ۴ سالی که به این گروه پیوستهام، حدود ۱۸ مدرسه ساخته شده ، ۳۰ _۴۰ تا خانه، بالای ۱۵۰ سرویس بهداشتی، پنج شش خانه بهداشت. ضمن اینکه اشتغالزایی هم شده است؛ مشاغلی مانند سوزندوزی و قالیبافی ایجاد شده و دار قالی هم برپا کردهایم. این را هم بگویم که بدانید، هیچ گونه منافعی به جیب موسسه نمیرود.»
هرچند توزیع ارزاق و کمکهای مادی بخشی از فعالیتهای این موسسه است اما اعضای آن میدانند که در کنار اینها باید زمینه اشتغال را برای کسانی که هیچ منبع درآمدی ندارند، فراهم کنند. اما کاش مشکل فقط همین بود، پرستویی از مردمانی سخن میگوید که حتی شناسنامه و هویتی ندارند : «تمام تلاش بر این است که برای این عزیزان فرصت کار فراهم شود. آنان شناسنامه و هویت ندارند. با این شیوه، هم درآمدی به دست میآورند و هم با کار و فعالیت، به زندگی امیدوار میشوند. توزیع ارزاق در مدارس هم که به جای خود. ما مخصوصا ارزاق را به کسانی میدهیم که در مدرسهاند چون میخواهیم خانوادهها ترغیب شوند علیرغم مشکلات و تنگناهای اقتصادی، فرزندان خود را به مدرسه بفرستند. بنابراین ارزاق روتین و ساخت و سازها هم در حال انجام است. به کمک صفحهای در اینستاگرام، سوزندوزیها و قالیها و گبههای بافته شده به فروش میرود و سودش صرف امور خیریه میشود و کسانی هم در این سفرها همراه ما هستند، همین دوستان ورزشکار هستند، قهرمانان کشتی، بچههای تکواندو و کاراته کار و… به دفعات در برنامههای موسسه همراه هستند.»
او تاکید می کند: «بحث ما صرف کمک مالی نیست بلکه اشتغالزایی هم بسیار اهمیت دارد، اگر فقط بخواهیم ارزاق بدهیم، اتفاق خاصی برای این مردم نمیافتد اما دغدغه کسانی را داریم که هویت ندارند، وقتی شناسنامه ندارند، یعنی از هیچ گونه امکانات بهداشتی برخوردار نیستند، دفترچه بیمه ندارند و از انجام کار بانکی ناتوان هم هستند. بارها این مساله را به گوش مسئولان رساندهایم ولی ترتیب اثری داده نشده و همچنان پیگیریم. بنابراین فکر کردیم فعلا برایشان زمینه کار و درآمدزایی فراهم کنیم. در حال حاضر هر یک از آنان بین ۲ و نیم تا ۳ میلیون تومان درآمد دارند که خیلی ارزشمند است چون هم به واسطه کار، پویا شدهاند و هم درآمدی به دست آوردهاند. البته برای بعضی کسانی که از طریق صفحه اینستاگرام پیگیر کارهای موسسهاند، سوء تفاهمی ایجاد شده چون گاهی افراد حوصله خواندن کل یک متن را ندارند و تصور کرده بودند ما قالیها را به قیمت بالایی میفروشیم و تنها بخش اندکی از درآمد آن را به بافندگان میدهیم در حالیکه این قالیها اغلب کوچک و در اندازه قالیچه است. ضمن اینکه با فروش هر قالی، به همان اندازه نخ و ابزار برای بافت قالیهای بعدی تهیه میشود و مابقی درآمد هم که به بافنده تعلق میگیرد. موسسه هیچ سودی ندارد.»
با پیوستن پرویز پرستویی به این موسسه ، اعضای آن بهتر دیدند در کنار همه فعالیتهای خود، بخشی را هم به فعالیتهای فرهنگی هنری اختصاص بدهند. با همین ایده بود که دو سال پیش موسیقی نمایش «علمدار» به کارگردانی حسین پارسایی و با حضور پرستویی به عنوان راوی در تالار وحدت اجرا و همه عواید فروش بلیت آن به مناطق محروم تخصیص داده شد. امسال نیز همین موسیقی نمایش با آهنگسازی پوریا خادم و رهبری ارکستر بردیا کیارس به مدت ۵ شب در تالار وحدت روی صحنه رفت.
پرستویی که بعد از نمایش «فنز» به کارگردانی محمد رحمانیان فرصت چندانی برای بازی در تئاتر نیافته است، با حضور در این نمایش تلاش کرد ضمن بازگشت به صحنه، زمینهای برای حمایت از هموطنان نیازمند فراهم آورد.
او یادآوری میکند: «دو سال پیش این اثر را به نیت حمایت از مناطق محروم اجرا کردیم و امسال هم به این فکر افتادیم که دوباره آن را به اجرا بگذاریم. گرچه قیمت بلیتش مشخص است ولی همت عالی هم هست تا تماشاگرانی که علاقهمندند به هموطنان خود کمک کنند، بتوانند از این راه هم در این زمینه مشارکت کنند.»
از او می پرسیم آیا موسسه در فکر این نیست که به جز «علمدار»، در طول سال هم تولیدات دیگری برای حمایت از این هموطنان داشته باشد، که پرستویی توضیح میدهد: «در صددیم که این کار را به انجام برسانیم. اما به هر حال کار چندانی سادهای هم نیست. ببینید این ارکستر سمفونیک با این عظمت که البته سازنده موسیقی آن پوریا خادم، پسر ۲۲ ساله آقای خادم است که به اعتقاد من یکی از استعدادهای درخشان موسیقی است ولی در هر حال کار راحتی نیست. پس در پاسخ به پرسش شما باید بگویم بله، خودمان هم در فکریم که مضامین دیگری را همراه با موسیقی کار کنیم تا وقتی میگوییم موسسه فرهنگی هنری خادمین حضرت علی ابن ابیطالب، یعنی مقوله هنر و فرهنگ در کنار مضامین مذهبی در آن هست. درصددیم در کنار این فعالیتها باز هم کارهای هنری را به نفع موسسه انجام دهیم.»
پرستویی که از حضور در این پروژه هنری خوشنود است، سخنان خود را با این تاکید به پایان میرساند: «تنها هدف ما این است که وقتی به تماشای این کار میآیید، صرفا دیدن یک کار برای مخاطبین نباشد بلکه هدفی پشت آن است. ما این اثر را به درخواست مردم محروم منطقه سیسستان و بلوچستان اجرا میکنیم و امیدواریم با همراهی مردم، بتوانیم کمکی درخور برای هموطنانمان جذب کنیم.»
انتهای پیام
Comment ×