متن ترانه سپنتا مجتهد زاده ناز کم کن
قصه ما را شنیدنی باید شبانه در گوشت
صد قدح باید که مِی بیفزاید به کامِ مینوشت
ناز کم کن، گله بس، تا که شب از مستی چشمت نرود
صبحِ بیحوصلهات دَم نزند، حال پریشان نشود
حشمتِ غمزدگان سایه خاموشی بود
شوکتِ شبزده از برکتِ مدهوشی بود
ما که صد مرتبه از عشق فراری بودیم
عاقبت بند شدیم، این چه فراموشی بود؟
ناز کم کن، گله بس، تا که شب از مستی چشمت نرود
صبح بیحوصلهات دَم نزند، حال پریشان نشود
بسیار زیبا، لذت بردم