متن ترانه همایون شجریان دُر دردانه
ای همه مستی من ز می نگه تو ای نگه تو زده شرری بر جانم
مرو از بر من که صنم دگری جز تو نمیدانم
در بر من بنشین گله مکن و بیا که عطش تو به دل من آتش زد
تو بگو تو بخوان که سخن تو به دل نغمهٔ دلکش زد
در دامت افتادم برده ای از یادم ای جان و جانانه باز آ
در غمت جان دادم بشنو این فریادم ای دُر دردانه بازآ
ای که نهان چو پری از نظری
در خوابم هردم جلوهگری ، خوابی رویایی
نام تو شد به لبم تاب و تبم
ذکر نامت شد ماه شبم، شوری غوغایی
تاریکم ای مه بی تو ، ز غمت میمیرم
ای گل در جانم بنشین که تویی تقدیرم
یادت می و مستی من
همه کس و نفسمی عشق تو هستی من
همه هوسمی ، جان با یادت پر میگیرد
در دل آتش درمیگیرد
بی تو بگو چه کنم ، ای آرامم تو ، تو بگو چه کنم
پس ازین من و ناآرامیها
پس ازین منو بی فرجامی
پس ازین منو عشق و ناکامی
Comment ×