متن ترانه حسین علیشاپور پاییزتر
رفتی خزان شد فصل بهارم
در سینه کوهی از آه دارم
رفتی و در من غم جان گرفته
در چشمهایم باران گرفته
تنهایی سرد این بغض پر درد
پاییز من را پاییزتر کرد
بی شانه هایت کجا ببارم
همچون غروبی ادامه دارم
من مانده ام با امید دیدار
ای فرصت کم خدا نگهدار
جز گریه من را همسایه ای نیست
میسوزم اما گلایه ای نیست
من دوست دارم حتی غمت را
این زخمهای نبودنت را
بی شانه هایت کجا ببارم
همچون غروبی ادامه دارم
من ماندهام با امید دیدار
ای فرصت کم خدا نگهدار


Comment ×