در «لینکلن»، اسپیلبرگ لحظهی بسیار مهمی را در دوران ریاست جمهوری آبراهام لینکلن به تصویر میکشد، جایی که او سیزدهمین متمم که قانون لغو بردهداری بود را تصویب کرد. اسپیلبرگ در ضبط مبارزات لینکلن در این مدت و نبردهایی که با کنگره و کنفدراسیون با آن روبرو میشد، بسیار خوب عمل میکند. البته بازی تحسین شده و برندهی اسکار دنیل دی لوییس نقش بسیار مهمی در خوب از آب درآمدن کاراکتر و فیلم دارد.
وقتی موسیقی فیلم را میشنویم فضایی که اسپیلبرگ سعی در به تصویر کشیدنش دارد ملموستر میشود. بله، ویلیامز به لحظات احساسی کمک میکند، اما همچنین به فیلم «لینکلن» این حس را میدهد که دقیقا در همان دوران تاریخی ساخته شده است.
او از سازهای برنجی و طبلهای مختلفی استفاده میکند که در زمان لینکلن شنیده میشد. ویلیامز نه تنها به لحظات پیروزی و موفقیت حس بیشتری میافزاید، بلکه به لحظات درام و غمگینی که در آن عیبهای لینکلن آشکار میشود، روح بیشتری میبخشد. «لینکلن» داستان لحظهای پیروز در تاریخ آمریکا را روایت میکند و اسپیلبرگ و ویلیامز با موفقیت اهمیت و وزن آن را به تصویر میکشند
بسیار تاثیر گذار و همیشه شنیدنی و گوش دادنی