مرا صید کرد

متن ترانه رضا بهرام مرا صید کرد
مرا صید کرد چشم آهوی تو
به دریا کشید موج گیسوی تو
هوای تو دارم که باید ببارم
غمت سوی من قلب من سوی تو
بزن آتشی بر دلم تا که آخر
رود شاید از سر کمی بوی تو
میسوزد آواز
غم دارد این ساز
ای الهه ناز
امشب امشب امشب مهتابم باش
یک امشب را مهمان خوابم باش
امشب امشب یادم باشی ای کاش
خزان بر جان
غم پنهان
در اوج باران
مرا حس کن
اگر خستم
شبی مستم
به یادت هستم
مرا حس کن
میسوزد آواز
غم دارد این ساز
ای الهه ناز
امشب امشب امشب مهتابم باش
یک امشب را مهمان خوابم باش
امشب امشب یادم باشی ای کاش

More from رضا بهرام

2 Comments ×

  1. گل سرخ خم شده بود
    خارها درکِ نیازِ به توجه شدنی
    سکته هایی زده بود
    واسه خاک بهرِ زمین تر شدنی
    سهمِ ما دیدن خار
    گل گذشتیم ز تو جای جوون تر شدنی
    این آب راهه نرفت
    حتی پای بیدِ مجنون شدنی
    عمرِ باغ طی شده بود
    خارها همه در بهتِ خزون تر شدنی
    برگ عافت شده بود
    خواستارِ خِش خِشِ صدای مدفون شدنی
    پای من سِر شده بود
    توی استخرِ پر از برگهای خون شدنی
    صاحب از ما ترسید
    ما شدیم قاتلِ افسون شدنی
    کاوه ژاو
    فکر کنم برازنده صدای زیبات باشه رضا جان
    خلافی نداره$

Similar

Home
Music
Playlist
Podcast
interest
اشتراک ویژه0
There are no products in the cart!
0